• خطبه ها
  • در بيان پيشامدها
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

در بيان پيشامدها

« 755»

(229) (و من خطبة له (عليه ‏السلام) ) تختص بذكر الملاحم‏ أَلَا بِأَبِي وَ أُمِّي هُمْ مِنْ عِدَّةٍ أَسْمَاؤُهُمْ فِي السَّمَاءِ مَعْرُوفَةٌ وَ فِي الْأَرْضِ مَجْهُولَةٌ أَلَا فَتَوَقَّعُوا مَا يَكُونُ مِنْ إِدْبَارِ أُمُورِكُمْ وَ انْقِطَاعِ وُصَلِكُمْ وَ اسْتِعْمَالِ صِغَارِكُمْ ذَاكَ حَيْثُ تَكُونُ ضَرْبَةُ السَّيْفِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَهْوَنَ مِنَ الدِّرْهَمِ مِنْ حِلِّهِ ذَاكَ حَيْثُ يَكُونُ الْمُعْطَى أَعْظَمَ أَجْراً مِنَ الْمُعْطِي ذَاكَ حَيْثُ تَسْكُرُونَ مِنْ غَيْرِ شَرَابٍ بَلْ مِنَ النِّعْمَةِ وَ النَّعِيمِ وَ تَحْلِفُونَ مِنْ غَيْرِ اضْطِرَارٍ وَ تَكْذِبُونَ مِنْ غَيْرِ إِحْرَاجٍ ذلِكَ إِذَا عَضَّكُمُ الْبَلَاءُ كَمَا يَعَضُّ الْقَتَبُ غَارِبَ الْبَعِيرِ مَا أَطْوَلَ هَذَا الْعَنَاءَ وَ أَبْعَدَ هَذَا الرَّجَاءَ أَيُّهَا النَّاسُ أَلْقُوا هَذِهِ الْأَزِمَّةَ الَّتِي تَحْمِلُ ظُهُورُهَا الْأَثْقَالَ مِنْ أَيْدِيكُمْ وَ لَا تَصَدَّعُوا عَلَى سُلْطَانِكُمْ فَتَذُمُّوا غِبَّ فِعَالِكُمْ وَ لَا تَقْتَحِمُوا مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ فَوْرِ نَارِ الْفِتْنَةِ وَ أَمِيطُوا عَنْ سَنَنِهَا وَ خَلُّوا قَصْدَ السَّبِيلِ لَهَا فَقَدْ لَعَمْرِي يَهْلِكُ فِي لَهَبِهَا الْمُؤْمِنُ وَ يَسْلَمُ فِيهَا غَيْرُ الْمُسْلِمِ  

« 756»

إِنَّمَا مَثَلِي بَيْنَكُمْ مَثَلُ السِّرَاجِ فِي الظُّلْمَةِ لِيَسْتَضِي‏ءَ بِهِ مَنْ وَلَجَهَا فَاسْمَعُوا أَيُّهَا النَّاسُ وَ عُوا وَ أَحْضِرُوا آذَانَ قُلُوبِكُمْ تَفْهَمُوا .


 ص756

 از خطبه‏ هاى آن حضرت عليه السّلام است در (اشاره بقدر و منزلت ائمّه هدى عليهم السّلام و) پيشآمدهاى ناگوارى كه روى خواهد داد: 1-  آگاه باشيد پدر و مادرم فداى كسانى باد كه (بعد از من راهنماى گمراهان و پيشوايان مردم مى‏ باشند، و) ايشان از جماعتى هستند كه نامهاشان (بزرگواريشان) در آسمان (نزد ملائكه) مشهور، و در زمين (بجهت ضلالت و گمراهى نزد بيشتر مردم) نامعلوم است، 2-  بدانيد و منتظر باشيد پيش‏آمدهايى را كه خواهد شد از پراكنده شدن كارهاى شما و گسيختگى پيوندهاى (دينىّ و دنيوىّ) شما، و روى كار آوردن و زمامدار گردانيدن كهتران شما (بر مهتران و پيران، يا مقدّم گشتن او باش و پستها بر بزرگان و نيكان كه پيش افتادن خردان بهر دو معنى بد عاقبت است و خطاء، چون موجب فساد و اختلال امر دين و دنيا مى‏ باشد، چنانكه نوشته‏ اند: از حكيم دور انديشى پرسيدند انقراض دولت ساسانيان را چه سبب شد گفت: ايشان افراد كوچك را به كارهاى بزرگ گماشتند كه از عهده آن كارها برنيامدند، و مردم بزرگ را به كارهاى كوچك واداشتند كه بآن كارها اعتناء ننمودند، از اينرو نظام كارشان از هم گسيخت و جمعيّتشان پراكنده گرديد) 3-  اين پيش آمدها وقتى خواهد شد كه (بسبب غلبه حرام بر حلال) زدن شمشير بر مؤمن آسانتر (و سختى آن كمتر) است از بدست آوردن يكدرهم از راه حلال، اين وقائع وقتى روى خواهد داد كه پاداش گيرنده از آنكه مى‏ بخشد بيشتر است (زيرا مالها شبه‏ه‏ ناك و نيّتها ناپاك بوده و فقراء باضطرار مى‏ ستانند و اغنياء بناچار يا از روى ريا و خودنمايى اندكى مى‏ دهند) اين كارها هنگامى‏  خواهد شد كه نياشاميده مست مى‏ شويد بلكه (مستى شما) از (فراخى) نعمت و خوش‏گذرانى است، و بدون اضطرار و ناچارى سوگند ياد نموده و بدون در تنگنا افتادن دروغ مى‏ گوئيد، اين حوادث هنگامى‏  روى خواهد آورد كه بلاء و سختى شما را (نيكانتان را) بگزد (آزار رساند)  

 ص757

چنانكه پالان، كوهان شتر را مى‏ گزد، 4-  چه بسيار دراز است اين رنج و چه دور است اين آرزو و اميدوارى (رهائى از آن سختيها، اين جمله اشاره است به فتنه‏ هاى پيش از ظهور قائم آل محمّد «عجّل اللّه تعالى فرجه» كه بمؤمنين بسيار سخت خواهد گذشت و از آن رهائى ممكن نيست تا آن حضرت ظاهر گردد). 5-  اى مردم اين مهارهاى شتران (نفس امّاره) را كه پشتهاى آنها بارهاى سنگين دستهاى شما را برداشته است رها كنيد (مرتكب گناه نشده بر خلاف دستور خدا و رسول رفتار ننمائيد) و از (اطاعت و پيروى) سلطان (امام زمان) خود دورى نجوئيد، پس (در صورت پراكنده شدن) خود را بعد از انجام كارها (ى زشتتان) توبيخ و سرزنش مى‏ نماييد (و پشيمان مى‏ شويد) 6-  و در آنچه كه بآن رو مى‏ آوريد بر افروختن آتش فتنه و فساد (و خونريزيهاى ناحقّ) بى‏باك داخل نشويد، و از آن راه بپيچيد و ميان راه را براى آن خالى گذاريد (كناره گيرى كنيد تا بيايد و بگذرد، چون شما را طاقت جلوگيرى از آن نيست، پس بيهوده نكوشيد، زيرا) بجان خودم سوگند كه در زبانه آتش آن فتنه مؤمن هلاك ميشود، و غير مسلمان سالم مى‏ ماند (زيرا رأى و انديشه مؤمن بر خلاف خواهشهاى نفس و فتنه جوئى است، ولى رأى و انديشه غير مسلمان و منافق موافق آنست). 7-  مثل من در ميان شما مثل چراغى است در تاريكى كه هر كه در آن داخل شود از آن روشنى مى‏ طلبد، پس اى مردم (اندرز مرا) بشنويد و حفظ كنيد، و گوشهاى دلهاتان را مهيّا و آماده سازيد تا (اشارات سخنانم را) بفهميد.